مبارزه طبقاتى در خلال دهه ۱۹۳۰ در اتحاد جماهير شوروى

پاکسازيها و محاکمات سياسى در حزب کمونيست

نويسنده: ماريو سوزا

مترجم: پيام پرتوى

 

نظم بلشويکى

زمان به اجرا گذاردن "نظم بلشويکى در حزب فرا رسيده بود"١٩ .

 

کمتيه مرکزى بخصوص به رهبران منطقه اى٬ عوامل اصلى بى نظمى٬ اشاره نمود: "هشدار کميته مرکزى به رهبران سازمانهاى حزبى٬ از سازمانهاى اوليه تا منطقه اى: در صورت عدم يافتن راه حل مناسبى براى حل اين مسئله مهم و سر و سامان نبخشيدن سريع شرايط در اين زمينه پر اهميت٬ کميته مرکزى مجازات سختترى را٬ از جمله اخراج آنها از حزب٬ به اجرا خواهد گذاشت٢۰.

 

در جريان کنترل کارتهاى حزبى٬ ١٩٣٥ ٬ بر خلاف پاکسازيهاى قبلى هيچگونه دليل خاص اجتماعى و يا سياسى که ميتوانست به اخراجى منجر شود وجود نداشت. در سال ١٩٣٥ واقعى بودن کارت حزب تنها مسئله اى بود که بايد در مورد آن تفحص بعمل ميامد.

 

اشاره به اين امر ضرورت دارد. در تبليغات سرمايه دارى از کنترل سال ١٩٣٥ بعنوان بخشى از يک کارزار پاکسازى٬ يک پاکسازى بر عليه مخالفان رهبرى حزب٬ صحبت ميشود. اين اتهاميست کاملا نادرست· ما در اين نوشته به اين مسئله باز خواهيم گشت.

کنترل کارتهاى حزبى چه نتايجى را در بر داشت؟

نشان داده شد که رهبران محلى٬ که البته مسئوليت کنترلها را بر عهده داشتند٬ در اکثر مواقع اين کار را جدى نگرفته و به اين وظيفه آن اهميتى را که کميته مرکزى تقاضا نموده بود نداده بودند. بر اساس گزارشهاى ارسال شده به کمتيه مرکزى يک کنترل سريع٬ فقط به خاطر اينکه کنترلى انجام شده باشد٬ به اجرا گذاشته شده بود.

 

در بسيارى از موارد اشتياق رهبران محلى برابر با صفر بود. مسئله در منطقه غرب قابل توجه بود. دبير دوم حزب در منطقه A. L. Shil’man و رئيس کميسيون کنترل منطقه٬ کيسلف٬ آشکارا توسط کميته مرکزى به عنوان مثالى که کار کنترل کارتها چگونه بايد برنامه ريزى ميشد٬ بشدت مورد انتقاد قرار گرفتند.

 

دبير حزب استپانوف٬ رهبر يکى از نواحى در منطقه غرب٬ از حزب کنار گذاشته شد. او در ناحيه خود٬ براى تشخيص واقعى بودن کارتها٬ فقط پنج دقيقه از وقت خود را صرف کنترل آنها نموده بود.

 

در حاليکه کميته مرکزى خواهان مشارکت مستقيم او در اين امر مهم شده بود دبير حزب فقط به اين فکر کرده بود که چگونگى شيوه عملش را در مورد تعداد اعضاى قلابى که کشف کرده بود نشان بدهد و شمار درصدى-ه بالايى از افراد کنترل شده را به نمايش بگذارد·

 

کميته مرکزى بمنظور حل مسئله به اين روش بوروکراتيک اشاره نمود. آنها خواستار تحقيقات دقيقى بودند٬ به ترتيبى که عضويت افراد ٽبت شده در حزب٬ بعنوان عضو٬ به اٽبات ميرسيد·

يک کنترل حزبى جديد

کمتيه مرکزى در اينجا بايد تاييد مينمود که پروژه کنترل کارتهاى حزبى در جهتى ناموفق به پيش ميرفت.

در ٢٧ ژوئن ١٩٣٥ کميته مرکزى در مورد دور ديگرى از کنترل کارتهاى حزب که اکنون بايد در جلسه عمومى اعضا انجام ميشد٬ تصميم گرفت. کليه اعضاء دارى اين حق بودند که بر عليه اعضاى نالايق حزب اظهار نظر نمايند· اکنون مسئله شکل جديدى به خود گرفت.

 

کمتيه مرکزى دبيران حزب را بخاطر انجام يک کار غير قابل قبول علنا مورد انتقاد قرار داده بود. در اينجا بود که اعضاء حاضر در جلسه تقاضاى انتقاد و انتقاد از خود را مطرح نمودند٬ امرى که جلسه را به انجمن بزرگى براى بحث و تبادل نظر مبدل نمود.

 

دبير حزب که نگران وضعيت خود بود از اين هراس داشت که ادامه کنترل ايرادات موجود در رهبرى محلى حزب را بر ملاء سازد. برخى از آنها جهت فرونشاندن مباحث گفتند که کارزار٬ نه يک کارزار پاکسازى بلکه کارزارى بود براى کنترل کارتهاى حزب·

 

با اينحال بطور کامل قادر به متوقف نمودن انتقاد اعضاء نشدند. گتى در "ريشه هاى تصفيه بزرگ" اطلاعات جالبى در مورد اتهامات مطرح شده در جلسه اعضاء در کمتيه شهرستان اسمولنسک در جولاى ١٩٣٥ ٬ به ما اراٸه ميدهد·

اتهامات طى "بررسيها" در اسمولنسک در ژوئيه ١٩٣٥ ٢١

(گتى: ريشه هاى تصفيه بزرگ)

 

کولاکها٬ خويشاوندان٬ تجار

۲۲۶

الکليها٬ تنزل رتبه داده شده ها٬ الکليها٬ نقض ضوابط٬ سرکوب کننده گان زنان

۱۴۳

مقامات شرور٬ دزدها٬ اختلاس

۱۰۶

کارتهاى حزبى گمشده يا کارتهاى حزبى مشکوک

۶۲

ترتسکيستها٬ منشويکها و غيرو

۲۸

افسران ارتش سفيد٬ ماموران پليس تزارى

۴۱

ضد يهوديان

۱۰

مجموع

۶۱۶

                             

همانطور که ديده ميشود يک سوم از اتهامات به کولاکها و افرادى مربوط ميشود که در جريان طرح اقتصادى جديد٬ نپ٬ براى خود ثروتى اندوخته بودند. علاوه بر اين بيش از يک سوم از اتهامات به افرادى اشاره مينمود که مرتکب تخلفات شديد اقتصادى و اخلاقى شده بودند.

 

فقط بخش کمى از اتهامات٬ کمتر از ٥ درصد٬ به اپوزيسون سياسى و همزمان يکى از شش اتهام٬ (تقريبا ١٧ درصد) به کادرهاى رهبرى کننده و رفتار تبهکارانه کارمندان سياسى مربوط ميشد. اين از ديدگاه ملى بدين معناست که از ميان ١٬٨ ميليون نفر عضو مورد بازرسى قرار گرفته٬ ١٧۰۰۰۰ يا ٩٬١ درصد از آنها٬ اخراج شدند.

 

جلسه حزبى جولاى ١٩٣٥ به يک گردهمايى براى مبارزه بر عليه کارمندان متکبر دولتى و ديگر قلدران حزبى مبدل شد. اگر چه انتقاد و انتقاد از خود از جمله سياستهاى حزب بود اما هميشه مسلم نبود که اين امر واقعا در سطوح پايينى به اجرا گذاشته ميشد.

 

اما اکنون٬ حداقل طى دوره اى٬ شرايط بصورتى اساسى به سود اعضاى پايينى تغيير نموده بود. استالين در مورد نياز به انتقاد و انتقاد از خود اظهار نظر نمود و نشان داده شد که کمبود انتقاد اشتباهى مرگبار بود٬ اشتباهى که "کادرها را٬ بدليل عدم گفتگو در مورد ضعفهايشان٬ به نابودى کشاند".

 

کنترل کارتها در سال ١٩٣٥ نشان دهنده يک نقصان جدى ديگر نيز در حزب بود: جعل کارت آسان و قابل اعتماد نبودند· کارت حزبى جديد به مسٸله اى٬ که راه حلى فورى را مطالبه مينمود٬ مبدل شده بود ·

[19] Ibid, s 61.

[20] Ibid, s 63.

[21] Ibid, s 69.